.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
درديدار وزير اطلاعات با ميرحسين چه گذشت

به آقاي موسوي گفتم كه بر فرض محال اگر انتخابات ابطال شد و شما دوباره رأي نياورديد، مي‌خواهيد چه كار كنيد. اگر بر فرض دوباره رأي نياورديد باز هم اين وضع تكرار مي‌شود

براي واكاوي حوادث و فتنه پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري 88 برآنيم كه ساختار، شاكله و اهداف مسببين اين غائله كه هزينه‌هاي گزاف مادي و معنوي براي نظام مقدس جمهوري اسلامي در بر داشته‌اند را مورد بررسي قرار دهيم. از همين رو پس از بررسي " شكل‌گيري و برخي مؤلفه‌هاي ايدئولوژي تجديدنظرطلبان "، " راهبرد تبليغاتي و گفتمان انتخاباتي ميرحسين موسوي "، " گفتمان محمود احمدي‌نژاد از انتخابات نهم تا دهم رياست‌جمهوري "، "بررسي نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوري با روش "تحليل گفتماني " و "شواهد آگاهي جبهه دوم خرداد از سلامت انتخابات " به فصل هفتم يعني " شورش بر جمهوريت " مي‌پردازيم:

* روايت‌هايي از آنارشيسم سبز مخملي

توسل به بدعت‌گذاري و ساختارشكني‌هاي اين جبهه براي تغيير نظام سياسي كشور را حتي در ديدار شبانه محسني‌ اژه‌ا‌ي وزير اطلاعات با ميرحسين موسوي نيز مي‌توان مشاهده كرد. در اين گفتگو موسوي بخشي از مافي‌الضمير خود را براي پيشبرد پروژه "تقلب در انتخابات " در حضور وزير اطلاعات سابق آشكار مي‌سازد.

محسني اژه‌اي درباره اين ديدار كه در گفتگوي خبري 22:30 مطرح شد، مي‌گويد:
من احساس كردم كه با صحبت با ايشان بايد اطلاعاتي در اختيارشان بگذارم كه برخي افراد به دنبال سوءاستفاده هستند و احساس كردم كه اگر اين ملاقات صورت گيرد، مفيد است. زنگ زديم و خودم مستقيماً با ايشان صحبت كردم و گفتم الآن به منزل شما مي‌آيم تا با شما صحبت كنم، ايشان گفتند كه ديروقت است اما گفتم كه چاره‌اي نيست و در زمان محدودي مي‌خواهم با شما صحبت كنم. در آنجا صحبت‌هاي مختلفي كرديم و به ايشان عرض كردم كه آقاي موسوي، اين مسيري كه شما مي‌رويد به جايي نمي‌رسد؛ اينكه برخي از آقايان به شما اصرار مي‌‌كنند كه فقط و فقط ابطال، درست نيست. سخني كه شما مي‌گوييد جز زحمت براي مردم و همه، چيزي ندارد. شما مطمئن باشيد اين مسير شما را به هدف نمي‌رساند و نمي‌شود با زور بگوييم ابطال.

به آقاي موسوي گفتم كه بر فرض محال اگر انتخابات ابطال شد و شما دوباره رأي نياورديد، مي‌خواهيد چه كار كنيد. اگر بر فرض دوباره رأي نياورديد باز هم اين وضع تكرار مي‌شود. شما دو روز قبل به شوراي نگهبان نامه نوشتيد، حالا اگر شوراي نگهبان رسيدگي كرد و به نتيجه نرسيد و انتخابات را ابطال نكرد شما مي‌پذيريد يا خير؟ گفت: نه. ... به آقاي موسوي گفتم كه شما گفتيد ابطال، حالا بر فرض اگر ابطال شد، دوباره بايد انتخابات برگزار شود. اما شما كه مي‌گوييد وزارت كشور و شوراي نگهبان تخلف كرده‌اند، پس به چه صورت بايد انتخابات را برگزار كنند؟ موسوي پاسخ داد: بعد كه ما نمي‌گوييم از طريق اين مجرا انتخابات برگزار شود.

محسني اژه‌اي در همين بيانات خود رفتار جريان شكست‌خورده در انتخابات را داراي ويژگي‌هايي مي‌داند كه با اهداف "براندازي نرم " و "انقلاب مخملي " جبهه مخالف انقلاب همخواني داشت. او در تبيين مطابقت حوادث پس از انتخابات با انقلاب مخملي مي‌گويد:
معمولاً اقدامات به اصطلاح مخملي نتيجه يك فرايند است كه در يك پروسه زماني انجام مي‌شود، ولي وقوع آن در شرايطي است كه انتخابات وجود دارد. اينكه بگوييم در كشور ما آيا امكان وقوع يك انقلاب مخملي است، بنده مي‌گويم خير و چنين انقلابي در كشور ما به وقوع نمي‌پيوندد؛ اما اينكه آيا دشمن دنبال چنين مسئله‌اي بوده يا نه، مي‌گويم كه حتماً بوده است.

در همان ماه‌هاي ابتدايي (مسئوليتم) معتقد بودم با توجه به اينكه دشمن اقداماتي در طول 26 سال قبل انجام داده بود و هيچ‌كدام آن طور كه مي‌خواست نتيجه نداشت و به هدف براندازي يا تغيير رفتار جمهوري اسلامي دست نيافت، تلاش كرد آن را از محتوا خالي كند و يك جمهوري اسلامي بي‌‌محتوا ايجاد كند كه با اسلام ناب و موردنظر امام خميني و مقام معظم رهبري مغايرت داشته باشد و تنها نامي از "جمهوري اسلامي " را با خود داشته باشد. نظامي كه با منافع استكبار و نظام سلطه و زياده‌خواهان تضاد نداشته باشد. آنها قبل از دولت نهم اقداماتي انجام دادند و اجمالاً موفق شدند در بعضي از حوزه‌ها يارگيري كنند و يك اميدواري هم پيدا كرده بودند.

اما با روي كار آمدن دولت جديد كه موجب احياي گفتمان انقلاب شد، شرايط تغيير كرد. دولت و آقاي احمدي‌نژاد شعارهاي جديدي را مطرح كردند و سياست داخلي و خارجي غيرمنفعلانه و مبتني بر شعارهاي اوليه انقلاب و ارزش‌هاي اصلي نظام را پيش گرفتند كه دشمن آن را برنتافت. لذا معتقد بوديم آنها در چنين شرايطي علاوه بر تحريم‌ها و تبليغات گسترده‌اي كه به راه انداخته‌ بود، آرام نمي‌نشيند و به اقدامات ديگري نيز دست خواهد زد.

* اقدامات اطلاعاتي ايران دست آمريكا و انگليس را افشا كرد

مقداري كه كار اطلاعاتي كرديم و بر موضوع اشراف يافتيم، ديديم كه برخي كشورها و مشخصاً‌ انگليس و آمريكا در جهت براندازي نرم كه نوعي از انقلاب‌هاي مخملي است، به شدت مشغول فعاليت هستند و برنامه‌هاي مختلفي را تحت پوشش‌هاي گوناگون دنبال مي‌كنند و با نزديك شدن به برخي فعالان سياسي ما، يارگيري مي‌كنند و در برخي حوزه‌ها با پوشش آموزش و تحقيقات و همايش‌ها برنامه‌هاي خود را دنبال مي‌كنند.

اندكي كه وزارت اطلاعات روي اقدامات نرم مخصوصاً آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها بيشتر كار كرد، تلاش كرديم، هم حساسيت بيشتر دست‌اندركاران به موضوع را برانگيزيم و هم مردم را با موضوع بيش از پيش آشنا كنيم و هم كساني كه ناخواسته به دليل عدم آگاهي برنامه‌هاي آنها را پيش مي‌بردند در جريان امر قرار دهيم.

در آن زمان هنوز برخي واژه‌ها حتي براي مديران ما و در ميان مردم خيلي واضح نبود و برخي با ناباوري مي‌گفتند كه براندازي نرم و انقلاب مخملي ديگر چيست؟ ما تلاش داشتيم اين آگاهي و حساسيت را ايجاد كنيم تا برخي مسئولان رده دوم و سوم كه ممكن بود به اين موضوع توجه نداشته باشند، هوشيار شوند و لذا به معاونت مربوط گفتيم كه چند كِيس را براي نمونه پيگري كنند.

* مهره‌هاي جنگ نرم

اولين پرونده‌هايي كه از سوي وزارت اطلاعات در خصوص براندازي نرم پيگيري شد مربوط به هاله اسفندياري و جهانبگلو و تاجبخش بود كه دستگير شدند و بلافاصله با هياهوي تبليغاتي و سر و صداها مواجه شديم. شرايط به گونه‌اي شد كه گرچه براي ما روشن بود دشمن از اين طريق دنبال تحقق اهداف خود است اما در ادامه اين تعابير را ديگر به كار نبردم. حتي سيستم قضايي ما به دليل عدم آشنايي با مسئله و به دليل آن كه چنين جرمي در قوانين ما تعريف نشده، به گونه‌اي بود كه زمينه محاكمه كساني كه براندازي نرم را پي‌گيري مي‌كردند، وجود نداشت.

در همان ايام دو طيف به ما مراجعه مي‌كردند كه يكي از اين طيف‌ها كساني بودند كه در همايش‌هاي آنها شركت كرده بودند و مي‌گفتند اكنون كه مسئله حساس شده، متوجه شدند مباحث مطرح شده عملي نبود، عده‌اي ديگر هم مي‌گفتند كه در همايش‌ها شركت كردند و از بانيان همايش پول هم گرفته‌اند، اما ابراز پشيماني مي‌كردند و طلب كمك مي‌كردند.

لذا جرياني كه به دنبال براندازي بود در حالي كه احساس مي‌كرد وضعيت قرمز شده برخي افراد را با اعزام به كشورهاي ديگر آموزش داده و طيفي را در يكي از كشورهاي خليج فارس كه آمريكا نفوذ بيشتري دارد براي آموزش منتقل مي‌كردند. البته بعضي از آنها نيز واقعاً به ماهيت قضيه آشنا نبودند.

همچنين تحت عنوان آموزش خبرنگاري نيز افرادي جذب شده و آنها را در بعضي كشورهاي اروپايي آموزش داده بودند. ما در مرحله اول كه آنها به خارج از كشور رفتند، به صورت عمدي جلوي آنها را نگرفتيم تا ماهيت آنها را شناسايي كنيم و عوامل خود را نيز در اين مجموعه فرستاديم و با بررسي‌ها مشخص شد كه در راستاي همان قضيه انقلاب‌هاي مخملي است. گروه بعدي را كه مي‌خواستند به خارج ازكشور بفرستند، رفتيم با آنان صحبت كرديم، متوجه شدند و دنبال نكردند و برخي را نيز ممنوع‌الخروج كرديم كه بعضي از روزنامه‌ها و سايت‌ها عليه وزارت اطلاعات موضع‌گيري كردند و رسانه‌هاي غربي نيز هم‌صدا با آنها گفتند كه جلوي "خبرنگار و روزنامه‌نگار " را گرفته‌اند.(1)

مازيار بهاري از فعالان رسانه‌هاي غربي در ايران و كيان تاج‌بخش از فعالان سياسي كه چند سال گذشته نيز به جرم تلاش براي انقلاب مخملي بازداشت و زنداني شد به بيان مطالبي از تلاش‌هاي جبهه غرب‌مدار براي ايجاد انقلاب مخملي در طول انتخابات 88 ايران پرداختند كه مؤيد مطالب گذشته است.

مازيار بهاري خبرنگار مجله و سايت نيوزويك در ايران و فيلمساز شبكه‌هاي بي‌بي‌سي و كانال چهار انگلستان در نشست مطبوعاتي 10 تير و 10 مرداد 1388 ضمن آن كه حوادث پس از انتخابات را نوعي انقلاب رنگي و مخملي شكست‌خورده توصيف كرد، گفت:
وجهه اول انقلاب مخملي و رنگي رسانه‌اي بودنش است. اگر رسانه را از آن بگيريد، هيچ اتفاقي نمي‌افتد. اين تجربه را كشورهاي اوكراين، گرجستان و... ديده‌اند و رسانه‌هاي صوتي و نوشتاري نقش اصلي را در اين انقلاب‌ها ايفا كرده‌اند. در ايران نيز هم‌زمان با انتخابات رياست جمهوري، هجمة گسترده‌اي به طرف ايران شد و 700 خبرنگار خارجي به ايران آمدند و تعداد زيادي خبرنگار مقيم نيز در كشور بودند كه براي رسانه‌هاي خارجي كار مي‌كردند.

برخي افراد براي خوش‌خدمتي به غرب سعي مي‌كردند كه بگويند انقلاب رنگي و انقلاب سبز در ايران در حال وقوع است و برخي تحت هدايت سرويس خارجي تلاش داشتند سيستم امنيتي ايران را دور بزنند و با كنترل اخبار، انقلاب رنگي، سبز يا مخملي را در ايران محقق سازند.

* ويژگي‌هاي انقلاب مخملي

يكي ديگر از مشخصه‌هاي انقلاب رنگي اين است كه داراي جنبه‌هاي فرهنگي است و با توجه به اينكه غالباً تمايل به غرب داشتند خواسته‌هايي چون گشت ارشاد و حجاب را مطرح مي‌‌كردند. آنها بايد خواسته‌هاي غرب را بيان مي‌كردند و جناح طرفدار غرب را كارآمد، دمكراتيك و جناح مخالف را ناكارآمد، متحجر و غيردمكراتيك نشان مي‌دادند.

يكي ديگر از مؤلفه‌هاي انقلاب رنگي اين است كه متعلق به يك طبقه خاص اجتماعي و طبقه متوسط به بالا در شهرهاي بزرگ است كه از اين انقلاب در تجمعات حمايت مي‌كنند. در ايران نيز بعد از انتخابات اين تجمعات از طبقه متوسط و مرفه شكل گرفت و در اين تجمعات غيرقانوني شركت كردند اما در مناطق فقيرنشين، سنتي و روستايي اين تجمعات نبود. رسانه‌هاي غربي همچون بي‌بي‌سي علاوه بر اطلاع‌رساني موضوع، خط و جهت‌دهي نيز مي‌كردند و در برنامه بي‌بي‌سي فارسي ديده شد كه مكان و زمان تجمعات غيرقانوني را مشخص مي‌‌كردند.

* رسانه؛ ابزاري براي دگرگوني

مؤلفه ديگر انقلاب‌هاي رنگي دو قطبي كردن جامعه توسط رسانه‌هاست. در آستانه هر انقلاب رنگي تلاش مي‌كنند جريان حاكم را به عنوان جريان سنتي و متحجر و ناكارآمد و غيردمكراتيك و در مقابل آن جريان غرب‌مدار را جرياني مدرن و كارآمد و دمكراتيك و اصلاح‌طلب و متعلق به توده‌ها معرفي كنند. جريان معتقد به انقلاب رنگي هميشه خود را قبل از انتخابات پيروز معرفي مي‌كند و تأكيد مي‌كند كه هر چه غير از پيروزي اين جريان رخ دهد، نشانگر بروز تقلب است و رسانه‌هاي غربي هم با حمايت از جريان مذكور تلاش مي‌كنند نظريه فوق را در قالب واقعيت به مردم القا كنند.

* تقلب، نافرماني، تجمعات غرقانوني

اگر در جريان انتخابات طرف مدعي پيروزي رأي نياورد، جريان رهبري انقلاب رنگي شايعه تقلب را مطرح مي‌كند و در چنين شرايطي به دو مؤلفه برگزاري تجمعات غيرقانوني حاكميت و نافرماني مدني تمسك مي‌جويد و در واقع چانه‌زني را از خيابان‌ها آغاز مي‌كند كه در انتخابات اخير هم اين روند طي شد و جريان پيگير انقلاب رنگي با طرح مكرر موضوع ابطال انتخابات كه از مهم‌ترين حلقه‌هاي اين زنجيره است، تلاش كرد چرخه مذكور را كامل كند.

در انتخابات رياست جمهوري دهم جريان رسانه‌اي غرب كه كانديدا و جريان مورد حمايت خود را بازنده انتخابات مي‌ديد، در خط مخدوش كردن مشروعيت انتخابات حركت و حتي پيش از انتخابات شايعه تقلب را مطرح كرد و بعد از انتخابات هم مي‌خواست القا كند كه كودتاي انتخاباتي انجام شده و پوشش تجمعات غيرقانوني و تأكيد بر موضوع ابطال انتخابات در اين راستا صورت گرفت. گردانندگان رسانه‌هاي غربي قبل از برگزاري انتخابات با تأكيد بر پيروزي كانديداي موردنظر خود، تلاش كردند حدس و گمان و تحليل خود را نه در قالب آنچه احتمال وقوع دارد بلكه در قالب خبر از دو ماه قبل از انتخابات به جامعه القا كنند.

من نيز در اين مسير فعاليت كردم. در اين فرايند ابتدا در قالب خبر درباره موضوع نگراني از سلامت انتخابات و وقوع تقلب سخن گفته شد و تلاش كرديم اين فرضيه را به جامعه بقبولانيم و در گام بعد با حمايت از يك كانديدا او را به عنوان پيروز قطعي انتخابات معرفي كنيم. بعد از انتخابات هم گزارشاتي درباره تحولات پس از انتخابات براي نيوزويك و كانال‌ 4 تلويزيون انگليس تهيه كردم. به طور مثال در حاشيه تجمع روز دوشنبه 25 خرداد از حمله به پايگاه بسيج فيلمبرداري كردم كه اين مستند در هر دو رسانه پخش شد.

تجمعات غيرقانوني اساس و ستون انقلاب‌هاي رنگي هستند و در هر كجا كه بخواهد چنين انقلابي صورت گيرد، ابتدا تجمعات غيرقانوني برپا مي‌شود. آنچه براي طراحان و عاملان انقلاب رنگي اهميت دارد اين است كه تجمعات پوشش رسانه‌اي داشته باشند تا به حالت "بهمن " درآيند و بر اين باورند كه رشد فزاينده تجمعات غيرقانوني باعث افزايش پوشش خبري آنها شده و پوشش خبري بيشتر موجب مي‌شود تجمعات گسترده‌تر شوند و اين حركت همين طور رشد مي‌كند و از آنجا كه معمولاً برپا كننده و هدايت‌گر تجمعات يك فرد است، خبرها به صورت يك جانبه به نفع او منتشر و طرف مقابل بايكوت خبري مي‌شود.

با توجه به الگوي انقلاب‌هاي رنگي و مخملي مي‌توان حوادثي كه در هفته‌هاي پس از انتخابات رخ داد را يك نمونه كلاسيك و شكست‌خورده انقلاب‌هاي رنگي بدانيم كه داراي همان مؤلفه‌هاست و شبكه‌هاي غربي هم به آن دامن زدند. البته تجربه چنين انقلاب‌هايي در جمهوري چكسلواكي سابق و كشورهاي ديگر نشان داد كه انقلاب‌هاي رنگي انقلاب نيستند بلكه يك جنبش فرهنگي هستند كه روي خواسته‌هاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي بسيار عميق بنيان نهاده نشده‌اند و بيشتر خواسته‌هاي يك طبقه مشخص هستند.

فعاليت مشروعيت‌زدايي رسانه‌هاي غربي از دولت احمدي‌نژاد به اين دليل است كه انتخابات 84 نشان داد مردم‌سالاري ديني مورد اقبال عمومي قرار دارد و پيروزي جريان انقلابي در ايران در منطقه بسيار تأثيرگذار بود و از آنجا كه در تحولات عراق و لبنان و فلسطين و بحرين كه پس از انتخابات رياست جمهوري نهم برگزار شده بود، تحليل اين بود كه جريان ضدآمريكايي متأثر از پيروزي جريان ضدآمريكايي در ايران به پيروزي رسيده غربي‌ها نمي‌دانستند كه در آن شرايط چه بايد بكنند.

در انتخابات اخير، غربي‌ها با توجه به سابقه ذهني و تاريخي كه داشتند، فعالانه و آماده‌تر برخورد كردند و از حدود پنج ماه قبل براي آن كه زهر پيروزي جريان ضدغربي و ضدآمريكايي در ايران عليه خود را بگيرند، مشاركت مردم كه از قبل مشخص بود خيلي گسترده است، هدف گرفتند و با فضاسازي تلاش كردند آن را كم‌رنگ كنند.

اما وقوع انقلاب‌هاي رنگي به سه دليل در ايران امكان‌پذير نيست. دليل اول اينكه انقلاب‌هاي رنگي اساساً غربي هستند و اگر از اين ويژگي تهي شوند خاصيت ديگري ندارند، در حالي كه وقتي به تاريخ ايران به خصوص در قرن اخير و دهه‌هاي گذشته نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم ايراني‌ها همواره بيگانه‌ستيز و حتي غرب‌ستيز بوده‌اند و هرگاه شائبة نفوذ غرب در يك جريان مطرح شد، ايراني‌ها با آن مخالفت كردند.

دليل دوم انسجام مردم ايران است كه هرگاه مشاهده كنند يك نيروي خارجي در حال دخالت در امور داخلي آنهاست، منسجم و متحد شده و او را پس مي‌زنند كه نمونه بسيار بارز آن را در جنگ تحميلي 8 ساله عراق و متحدان او عليه ايران شاهد بوديم و با وجود چنين روحيه‌اي بحران‌ها را پشت سر مي‌گذارد.

برخورداري ايران از رهبري مذهبي - سياسي از ديگر دلايلي است كه مانع از وقوع انقلاب رنگي در ايران مي‌شود و بيانات ايشان براي مردم و اكثر جريانات و گروه‌ها فصل‌الخطاب است و هنگامي كه ايشان دربارة مسئله‌اي سخن مي‌گويند و يا تأكيد مي‌كنند بحراني جمع مي‌شود، گروه‌ها اختلاف را كنار مي‌گذارند و در كنار مردم فرمان رهبري را عملياتي مي‌كنند. ولي غربي‌ها از درك نفوذ و قدرت و پايگاه رهبري در جامعه ايران و تأثيرگذاري ايشان در ساختار حكومت مردم‌سالاري ديني عاجزند.

در انتخابات اخير پس از سخنراني رهبري ايران در نماز جمعه، غربي‌ها دچار گيجي شده بودند و خبرسازي آنها به سوي مشروعيت‌زدايي از رهبري نظام رفت و تلاش كردند اين ادعا را ثابت كنند كه رهبري در ايران فاقد پايگاه مردمي است، ولي اين تحليل هم كاملاً غلط بود.

دولت‌ها و رسانه‌هاي غربي و شركت‌هاي چند مليتي غرب همه اجزاي سيستم ليبرال دمكراسي و سرمايه‌داري هستند و روابط ارگانيك و غيرقابل تفكيكي با نظام سرمايه‌داري و ليبرال دمكراسي دارند و رسانه‌‌ها از اصلي‌ترين اجزاي اين سيستم به حساب مي‌آيند و به همين علت به موضوع رسانه توجه ويژه مي‌شود.

شبكه‌هاي فارسي زبان غربي نيز در حقيقت براي دشمني با ايران به وجود آمده‌اند و در نهاد شبكه‌هاي غربي نوعي ضديت با ايران و استقلال‌طلبي ايرانيان وجود دارد و لذا نمي‌توان چشم و گوش بسته به آنان اعتماد كرد. امروز براندازي در كشورها به صورت نظامي انجام نمي‌شود بلكه اين خواسته در قالب تحركات مسالمت‌آميز همچون انقلاب‌هاي رنگي پيگيري مي‌شود كه بايد به صورت كارشناسي در اين زمينه تحقيقات و مطالعات صورت گيرد تا آحاد جامعه در جريان فعاليت غربي‌ها قرار گيرند. شبكه‌هاي فارسي‌زبان آمريكايي و انگليسي براي تغيير رفتار حكومت ايران به وجود آمده‌اند.

در غير اين صورت دل وزارت خارجه انگليس براي ايرانيان نسوخته كه 16 ميليون پوند براي اطلاع‌رساني صرف و افزايش آگاهي مخاطبان خود هزينه كند كه در داخل كشورش هم مورد اعتراض قرار گيرد كه چرا با وجود بيكاري گسترده در آن كشور، چنين هزينه‌اي كرده است.

جريانات و افرادي كه در ايران به دنبال براندازي نرم هستند، بايد بدانند اولين سئوالي كه در ذهن مردم شكل مي‌گيرد و اگر پاسخ قانع‌كننده نداشته باشد، طرد مي‌شوند اين است كه بعد از براندازي و انقلاب رنگي چه حكومتي مي‌خواهند تشكيل دهند. بسياري از افرادي كه درباره براندازي صحبت مي‌كنند درباره آلترناتيو جمهوري اسلامي ساكت مي‌مانند و يا از كساني اسم مي‌برند كه مشروعيتي در بين مردم ندارند و حتي يك روز نمي‌توانند حاكميت نيم‌بند در ايران داشته باشند.

جريانات اخير در تهران فاقد رهبري بود و حتي ميرحسين موسوي صرفاً سمبلي براي اين جريان تلقي مي‌شد كه بعد از 20 سال دوري از سياست وارد موجي شد كه او و دوستانش را مي‌برد و خواسته‌هاي فرهنگي و اجتماعي و رواني مردم كه با مطالبات غربي‌ها مخلوط بود، نتوانست جرياني را شكل دهد.

اگر در آينده از شخص آقاي موسوي و كساني كه در تجمعات خياباني به دعوت و حمايت از او شركت كرده بودند، سئوال شود چه خواسته و مطالبه‌اي داشتند، نمي‌توانند به طور مشخص بگويند چه مي‌خواستند و علت اين بود كه كسي كه 20 سال از سياست دوري كرده و در فرهنگستان كار كرده و هميشه خود را نقاش معرفي كرده و نهايتاً در چند جلسه مجمع شركت كرده، نتوانست در قامت سياست‌مدار موفق ظاهر شود.

بدون ترديد گره خوردن سرنوشت گروه‌هايي كه در داخل كشور فرصت فعاليت سياسي دارند با كساني كه جايگاهي بين مردم ندارند، غلط است و مرگ سياسي آنها را رقم مي‌زند و مجاهدين خلق (منافقين) كه امروز ديگر از قالب سازماني به يك فرقه تبديل شده‌اند، بهترين الگوي عبرت‌آموز براي كساني است كه سوداي خروج از حاكميت و فعاليت سياسي بيرون از مرزها را دارند.

هر كس از مردم ايران دور شود، خواه ناخواه پروسه‌اي را طي مي‌كند كه گروه رجوي طي كرده و بايد به مرگ سياسي تن دهند و يا مانند اپوزيسيون خارج‌نشين دنبال كاسبي و تجارت بروند و هر از گاه مثل سلطنت‌طلبان يك جمله سياسي بگويند و خيال كنند كه وظيفه خود را انجام داده‌اند و چهره سياسي هستند.(2)

كيان تاج‌بخش، مشاور سابق بنياد سوروس در ايران، نيز در نشست مطبوعاتي 10 مرداد و جلسه دادگاه 3 شهريور به بيان مطالب مشابهي درباره انقلاب‌هاي مخملي و به تعبير او "انقلاب‌هاي انتخاباتي " پرداخت. او در مجموع اين دو جلسه گفت:
اتفاقات انتخابات اخير يك تصادف نبود، نتيجه يك برنامه‌ريزي نسبتاً درازمدت است كه عوامل اصلي آن در مجموعه دستگاه‌هاي دولتي و شبه دولتي آمريكا و غرب ريشه دارد.

به يك تعبير حتي مي‌توان اغتشاشات را نتيجه برنامه‌ريزي درازمدت سال‌هاي پس از پايان جنگ تحميلي دانست كه هدف آن خدشه‌دار ساختن نظام ولايت فقيه و مردم‌سالاري ديني بود. البته اين پروژه براندازي با انتخابات دهم كليد خورد كه با هوشياري مردم، مسئولان و رهبري ناكام ماند.

در كشورهايي كه آمريكا در آن حضور اصلي دارد، عامل اصلي پيشبرد منافع آمريكا براي تغيير رژيم يك نهاد به عنوان NED يا همان صندوق حمايت از دمكراسي است. اما در كشورهايي مثل ايران، اين برنامه از حوزه‌هاي ديگر پيگيري مي‌شود كه عبارتند از: 1. حوزه‌هاي پنهان كه شامل سرويس‌هاي اطلاعاتي مثل سيا است، 2. حوزه‌هاي نيمه پنهان مانند مركز وودرو ويلسون در واشنگتن كه از يك سو با سرويس‌هاي اطلاعاتي و از سوي ديگر با دولت آمريكا در ارتباط است، و 3. بنيادهاي آشكار مثل راكفلر و سوروس. بايد توجه داشت كه هر سه حوزه در كشورهايي مثل ايران ايفاي نقش مي‌كنند و با هم هماه

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.073 seconds.